0149. وَ بِکُمـ یُنَـــزّل الغیث
يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۳۵ ق.ظ
دیشب که برایتان حرف می زدمـ و شما .. شما حتما گوش می کرید . بعد بـاران
بارید. می خواستمـ بخوابمـ ، اما نخوابیدمـ . باران را به فال نیک گرفتمـ . پنجره اتاق
را باز کردمـ . دست هایمـ را بیرون گرفتمـ و درد و دل هایمـ را دعا کردمـ .
من باور نمی کنمـ که شما به ما گوش ندهید پس یعنی شب ها ، نیمه شب هـا
که ما بی خوابی می زند به سرمان و دلمان تنگ می شود برای حرف زدن با شما
حتما شما همـ از خوابتان می زنید برای ما . نه ؟! ..
- ۹۲/۰۸/۰۵