شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ

با چـراغ ِ تـو خـــانه روشـن مـی شود ..

شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ

با چـراغ ِ تـو خـــانه روشـن مـی شود ..

۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

 مادر ِ داوود ! تو استفتاح خواندی برای پسرت ..

 من ! برای حجت خدا ..

 تو ! پسرت آمد ، خیلی زود ، به اندازه ای که یک سوار تیزرو بتواند از عراق به مدینه بیاید ..

 من ! امامـَمـ ، خواهد آمد ؟! زود ، خیلی زود ..

 

 پ.ن : اعتکــاف به من فهماند ، پیدا می شوند دختـر های پاک و معصومـی که مدت ها بود در دنیـا

 دنبالشان گشته بودمـ .. مدت ها بود منتظر بودمـ پیدایشان کنمـ .. حتـی اگر در این دنیا به قدر سه

 روز سهمـ َمـ از رفقاتشان باشد .. هنوز هستند دختر هایی که فهـمـ ِ شان بزرگ است و روح ِ شان

 وسیع ..

 

  • خانومـ ِ میمـ
  • آغوش باز کرده ای که در رجب گناه کار بخری که دل هایمان را هوایی آغوش َت کنی ..

 به یادمان بیاوری که عطر لطیف و مهربان تو چه بوی دل انگیزی دارد که دلها و بدن هایمان را دیگر تاب

 این سختی کشیدن ها نبود که دل ها و بدن هایمان را دیگر تاب به دوش کشیدن این همه گناه نبود .

 تو مهربانانه به روی همه _هرکس و ناکسی_ آغوش باز کرده ای(1) فشردی ما را در هوای عطر رجب .

 که یادمان بیاید ما آمده بودیمـ برای عبادت تو و آن چیز که فقط تو میدانیَ ش (2) نه برای درگیر شدن در

 این بازی های حقیر دنیا ، نه برای آلوده شدن در این دود و تکنولوژی و کثیفی و حقارت و بندگی اسباب

 دنیا و .. کیست مثل تو آنقدر رحیمـ که ما را با همین تن زخمی و کثیف و آلوده بخرد؟! تحمل ِمان کند و

 با روی خوش پذیرا باشد مان که بیاییمـ آماده شویمـ برای مهمانی بزرگ ِ تو .. برای رمضان عزیز ..

 

  •  می رومـ به دور از آدمـ هایت . کنار آدمـ ها زندگی کردن 362 روز ِ سال بس! می خواهمـ بیایمـ

 این بار کنار تو زندگی کنمـ و فقط با تو .. و عاشقانه برایت بسرایمـ ..

 

(1) یا مَن یُعطی مَن لَمـ یَسئَلهُ و مَن لَمـ یَعرفهَ تَحَنــُّناً مِنهُ و رَحمَه / دعای ماه رجب

(2)  اِنـّی اَعلَمـُ ما لاتَعلَمون / 30 بقره

 

  • خانومـ ِ میمـ

 صبح ، فرهنگسرای نیاوران ، استاد خواست که اول خوب نگاه کنیمـ .. خیلی خوب . بعد نشستیمـ در

 هوای اردیبهشتی و وسط سمفونی آواز گنجشک ها کروکی زدیمـ .. بعد باید از دسترسی های بنـا ،

 مصالح ، پوشش گیاهی ، نما ، مبلمان ، به دل خواه چند مورد را انتخاب می کردیمـ برای عکاسی ، با

 بررسی همه ی جوانب و مراتب و باید کشف می کردیمـ که تفکر پشت همه ی این جزئیات چه بوده ..

 همه ی این کار ها برای یک بنای ناقابل!

 من اما برای بنای روحَ مـ چه کردمـ ؟! تا به حال فکر کرده امـ هر پستی و بلنـدی ای که معمـار ِ روحَ مـ

 برایمـ طراحی کرده دلیلش چه بوده ؟!

 فکر ها هجومـ می آوردند یکباره .. مگر نه اینکه آمده امـ که پیدا کنمـ دلیـل همه ی این ها را .. که بعد

 با آرامش زندگی کنمـ برای خودش ، برای معمار مهربان ِ روحَ مـ ؟!

 عصر ، مهمانی چنارهای ولی عصر(عج) باشکوه بود .. در اتوبوس .. سرازیری به سمت پایین .. و چشمـ

 چرخاندن بین سطر های " برای خاطر آیه ها " .

 

  • خانومـ ِ میمـ

جانمـ را آوردمـ .. روحمـ را .. که صیقلی َ ش کنید .. شکایت کردمـ از هــوای نفس ، از این مبـارزه

جان فرسای میان ِمان ، این جنگی که من شکست خورده َ ش هستمـ و مغلوب و حقیـر .. و مگر

نه اینکه پیـروی هــوای نفس آدمـ ها را کوچــک می کند ، حقیـر می کند ، اصلا می اندازدشان از

چشمـ آن عزیـز بالـایی ، انتظار خدا را کمـ می کند انگار .. و چه سیه روزی ای بالـاتر از اینکه خـدا

انتظارش را از تو کمـ کند ؟!

شما که طَهارَةً  لِاَنفُسِنا  که تَزکیَةً  لَنا  هستید کمک کنید .. اصلا از همه ی این ها گذشتــه ،

شما که امامـ رئوف هستید ، که مهربانی و مهمان نوازی ِتان زبانزد است ، شما که حتی خادمان

حرمتان مهرشان به مهربانی شما وصـل است و به گونه ای تجـلی رحمت شما هستند .. دل ِتان

می آید مرا دست خالی بفرستید در آن شهر دود و ماشین ؟!

می شود مرا کمک کنید ؟! مرا یاری دهید در این جنگ های سخت مردافکن ؟!

 

* آن که به شما روی آورد نجات یافت  /  جامعه ی کبیره ی عزیز

1. طهارت جان های ما  / چامعه ی کبیره ی عزیز

2. تزکیه ی ما  / جامعه ی کبیره ی عزیز

  • خانومـ ِ میمـ

 وقتی مشهد را دلتنگ باشمـ ، حرمـتان را .. سلامـ می دهمـ به سمت شما روزی چند بار حتی و

 به هـر کس که راهـی سمت تان باشد ســلامـَ ش می دهمـ و می گویمـ که برساندَ ش به شما

 و به هـر کاروانی که قصد شما را کرده باشد ..

 آنقدر سلامتان می دهمـ .. آنقدر که دعوتمـ کنید ، که جواب بگویید سلاممـ را ..

 مشهد ِ روحمـ داشت دیر می شد که به دادش رسیدید .. دلمـ داشت مچاله می شد از دلتنگی

 زیارت شما .. دلتنگـی هوای حرمـ تان ..

 حق! که می بینید ، می شنوید ، جواب می دهید و اجابت می کنید ..

 

 +اگر قابل باشیمـ به حق دوستی فراموشتان نمـی کنیمـ کنار حرمـ حضرتش،دوست های وبلاگی

   هیچ وقـت فراموش نمی شوند .. هرچند اگر کم رنگ شده باشند ..

 

  • خانومـ ِ میمـ