شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ

با چـراغ ِ تـو خـــانه روشـن مـی شود ..

شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ

با چـراغ ِ تـو خـــانه روشـن مـی شود ..

۶ مطلب در آذر ۱۳۹۱ ثبت شده است

اولش تنها یک اسمـ بودی .. بعد ها که عکست را دیــدمـ .. ٬بعد ها که چکیدمـ

روی سنگ مزارت ..و دست که کشیدمـ ٬روی " طلبــه ی شهــید .. " ٬آن وقت

بود که رفیق شدیمـ که شدی مثل بـرادر نداشته امـ ..و من بار ها و بار ها برایت

شعر دلتنگـی خوانــدمـ و درد دل هایمـ را سکوت کـردمـ ..از قرآن جیبی امـ برایت

گــل سرخ ِ آیــه می خواندمـ .. و تو گـوش می کردی ..این را خوب حس میکردمـ .

عجیب حسی ست .. عجیب ..

+ برای دوست ِ آسمانی امـ ٬ شهید " مهدی جعفرزاده"

  • خانومـ ِ میمـ
کتاب حافظمـ از دست من کلافه شده است

چقـــــدر آمدنـــت را ... چقدر فــــال زدمـ ...

  • خانومـ ِ میمـ
من کمـی بیشتر از خیلی حسودی امـ شد به تو ..

اصلا کاش من ٬ تو بودمـ ..

کاش تو بودمـ ..

.

.

سلامـ مرا برسان ..

+ یارمـ کجایی ؟! ..

  • خانومـ ِ میمـ
"امّن یُجیب" می خوانمـ ٬

یعنی می شود که فردا نشود ..

یعنی می شود که فردا نشود ..

یعنی می شود که فردا نشود ..

  • خانومـ ِ میمـ
.

نخ ِ چادرمـ را گره می زنمـ به نخ خیمــه ی شمـا ..

من از این گره زدن ها خاطره ها دارمـ .. یا باب الحوائج ..

.

.

  • خانومـ ِ میمـ

+ باید وجدان دنیای اسلامـ را تکان دهد ..

  اسرائیل باید از صفحه ی روزگار محو شود ..

  • خانومـ ِ میمـ