0116.عروسک ِ من ..
بعـد ، یـک روز بـا همـ می نشینیمـ و من مـو های مثل شـَبَـق اَش را می بافمـ و برای َش لــاک می زنمـ ..
دست روی صورتش می کشمـ و برایش می گویمـ که زیباترین دختــر دنیاست ..
بعــد ، دوست دارمـ بنشینمـ و فقط نگاه َش کنمـ ، دختـرکمـ را می گویمـ ، دختـرک ِ سر به هـوای قشنگ َمـ
که پیرهـن ِ گـل قـرمزی اَش را پوشیده و ورجه وورجه می کند .. و با چشمـ هـای مشکـی شیطنت آمیزش
مرا نگاه می کند .. چه لحظه های رنگـارنگی خواهیمـ داشت ..
اعتراف می کنمـ دخترک های شاد و کنجکاو را همانقدر عاشقمـ که پسرک های مظلومـ ُ ساکت را ..
+ حس هایمـ کمـی سرکش شده .. نمی دانمـ ، شاید بخاطر وجود این کوچولو های دور ُ برمـ هستش .. اما حس های
قشنگیست ..
- ۹۲/۰۴/۲۷