0005
جمعه, ۵ خرداد ۱۳۹۱، ۰۱:۲۴ ق.ظ
ز مشرق سر کو آفتاب طلعت تــو
اگر طلوع کند طالعمـ همایون ست ...
شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ
با چـراغ ِ تـو خـــانه روشـن مـی شود ..
طبقه بندی موضوعی
-
مـُحـَرّمانه
(۲۰) -
داستانَک
(۱) -
روایت
(۱)
بایگانی
- مرداد ۱۳۹۴ (۱)
- تیر ۱۳۹۴ (۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۲)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱)
- اسفند ۱۳۹۳ (۳)
- بهمن ۱۳۹۳ (۲)
- آذر ۱۳۹۳ (۱)
- آبان ۱۳۹۳ (۴)
- مهر ۱۳۹۳ (۷)
- شهریور ۱۳۹۳ (۴)
- مرداد ۱۳۹۳ (۱)
- تیر ۱۳۹۳ (۳)
- خرداد ۱۳۹۳ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۳ (۵)
- فروردين ۱۳۹۳ (۵)
- اسفند ۱۳۹۲ (۳)
- بهمن ۱۳۹۲ (۱)
- دی ۱۳۹۲ (۵)
- آذر ۱۳۹۲ (۵)
- آبان ۱۳۹۲ (۲۰)
- مهر ۱۳۹۲ (۷)
- شهریور ۱۳۹۲ (۱۱)
- مرداد ۱۳۹۲ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۲ (۱۲)
- خرداد ۱۳۹۲ (۹)
- ارديبهشت ۱۳۹۲ (۴)
- فروردين ۱۳۹۲ (۳)
- اسفند ۱۳۹۱ (۳)
- بهمن ۱۳۹۱ (۶)
- دی ۱۳۹۱ (۵)
- آذر ۱۳۹۱ (۶)
- آبان ۱۳۹۱ (۸)
- شهریور ۱۳۹۱ (۵)
- مرداد ۱۳۹۱ (۱۷)
- تیر ۱۳۹۱ (۱۳)
- خرداد ۱۳۹۱ (۲۶)
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو،
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو...
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو...
.....................................
یهو میذاری میری نمی گی آدم می ترســه خوو . . . ؟؟...
دیدم وبت خالیه(قبلیه) یه لحظه قلبم اومد در بیاد از جاش ...!
...
مبارکه حالا ! . . . (با بغض !)
یهو میذاری میری نمی گی آدم می ترســه خوو . . . ؟؟...
دیدم وبت خالیه(قبلیه) یه لحظه قلبم اومد در بیاد از جاش ...!
...
مبارکه حالا ! . . . (با بغض !)
پاسخ:
حالا چرا با بغض عزیزمـ؟!
حالا چرا با بغض عزیزمـ؟!
همه پستا رو خوندم .... مثل همیشه عمیق و دوست داشتنی ...
بــــــــــــــَـــــــــه اهلا و سهلا رفیق
بابا خونه تکونیتون مبارکـــــــــــ.
چرا پستای قبلیتو پاک کردی دختــر جــون؟!
پستاتو خوندمـ همش قشنگ بود مخصوصا پست قبلیت
بابا خونه تکونیتون مبارکـــــــــــ.
چرا پستای قبلیتو پاک کردی دختــر جــون؟!
پستاتو خوندمـ همش قشنگ بود مخصوصا پست قبلیت
پاسخ:
مچکرم!
مچکرم!
اثر دعاهایی رو که دیگران در حقم می کنند بار ها و بارها دیدم ..
ممنونم از دعاهای خیرتان ..