0221.
" هو الجمیل "
توی مطب نشسته بودیم و خانوم ها از بوتاکس و تزریق چربی و کوفت و زهر مار گفته بودند و بماند
که هرچه بیشتر زمان می گذشت چانه ی من و مامان بیشتر به کف زمین نزدیک می شد از سر
تعجب !
و با مامان هی می خندیدیم که لابد ما ورژن خیلی قدیمی مراجعه کننده های مطب هستیم که برای
چهارتا جوش صورت آمده ایم دکتر !
بین توضیح مشکل پیش آمده یکی از مراجعه کننده ها بعد از تزریق و بالا پایین شدن ابروی مبارکشان
یکی گفت که برای از بین بردن خط لبخندش آمده بوتاکس تزریق کند و من هی فکر کردم چرا یک آدم
میانسال باید به این فکر بیافتد که خط لبخندش را که به نظرم قشنگ ترین چروک ِ موجود روی صورت
است ، حذف کند .
فکر کنید ! این یعنی هرکس در گذران زندگی بیشتر خندیده ، فرو رفتگی خط لبخندش _ که از کنار
بینی شروع شده و یک هلال عمودی زیبا درست کرده _ عمیق تر است . و این یعنی طرف آدم خوش
اخلاقی بوده و رنج زندگی خم به ابرویش نیاورده بلکه هلال خط لبخندش را عمیق کرده .
هی فکر کرده بودم و دلم خواسته بود بهش بگویم که همینطوری خیلی زیباست ، بی اینکه نیاز باشد
آن سوزن کزایی را در لپش فرو کند . دلم خواسته بود بهش بگویم شما چه آدم خنده رویی هستید که
رد لبخندتان حتی به وقت نخندیدن هم روی صورتتان خودنمایی می کند .
پ.ن: کاش این افکار خود زشت پنداری و کم اعتماد به نفسی دست از سر زنان سرزمینم بردارد کاش
رهایشان کند به حال خودشان کاش برود در دور دست ها گم شود و هیچ وقت پشت سرش را هم نگاه
نکند .
- ۹۳/۱۲/۱۵