شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ

با چـراغ ِ تـو خـــانه روشـن مـی شود ..

شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ

با چـراغ ِ تـو خـــانه روشـن مـی شود ..

۵ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است

ما سوار قطار بودیمـ ..

و قطار عازمـ حریمـ ِ نــور ..

تپش قلب هـا و ٬

اَلسَلامـُ عَلیک یا امامـ رئوف ..

+ زائر مشهد الرضا که باشی .. انگار تمامـ دنیا را داری ..

  • خانومـ ِ میمـ
اُمّت بـی پدر شد ..

بـی امامـ کریمـ ..

بـی حجت هشتمـ ..

جانمـ فدایشان ..

+ تسلیت

  • خانومـ ِ میمـ

کِـی می شود تاریخ ِ رسمی عشق را اعلامـ کنی ؟!

کِـی می شود جهان را زیر پرو بالت بگیری ؟!

کِـی می شود نامـ مهربان تو را بر لوح جانمان بنویسیمـ ٬

بنویسیمـ : آن مرد آمد .. آن مرد در باران آمد .. آن مرد با اسب آمد ..

کِـی می شود با گل یاس به استقبالت بیایمـ ٬

زمین را از گل محمدی آذین ببندیمـ ٬

چراغ بیاویزیمـ بر سر در خانه هامان ٬

باز کنیمـ این پنجره های همیشه بسته را ..

+ دعایت کردیمـ که بیایـی ..

 

  • خانومـ ِ میمـ

انـار دلهــا ترک برداشته .. اگر بیــایی ..

  • خانومـ ِ میمـ
شب ـ نمازخونه ی مدرسه ـ استراحت بعد ساعت مطالعاتی :

میمـ : بچه ها به نظرتون امسال انتخابات چه رنگیه ؟

سین : صورتـــی !

من :

  • خانومـ ِ میمـ