روی سنگ مزارت ..و دست که کشیدمـ ٬روی " طلبــه ی شهــید .. " ٬آن وقت
بود که رفیق شدیمـ که شدی مثل بـرادر نداشته امـ ..و من بار ها و بار ها برایت
شعر دلتنگـی خوانــدمـ و درد دل هایمـ را سکوت کـردمـ ..از قرآن جیبی امـ برایت
گــل سرخ ِ آیــه می خواندمـ .. و تو گـوش می کردی ..این را خوب حس میکردمـ .
عجیب حسی ست .. عجیب ..
+ برای دوست ِ آسمانی امـ ٬ شهید " مهدی جعفرزاده"