شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ

با چـراغ ِ تـو خـــانه روشـن مـی شود ..

شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ

با چـراغ ِ تـو خـــانه روشـن مـی شود ..

0215. بخند مرد ِ مومن .. بخند

سه شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۰۵ ق.ظ

 می گفت امشب ، شب ِ فرح و شادی بود ، شب خنده .. هیچ کس در دنیا به اندازه ای که یاران حسین (ع)

 امشب چنین فرحی را تجربه کردند تجربه نکرده ..

 امشب نه فقط بوی بهشت که خود ِ بهشت را نشانشان داد .. بعد همـ نشستند به دعا و مناجات ..

 

 به حسین (ع) لبیک گفتند .. حسین (ع) پرده ها را کنار زد ، لذت بهشت را بهشان چشاند .. دیگر حکایت ،

 حکایت جنگ و درد و خون نبود برایشان .. حکایت عاشقی بود .. درد می کشیدند و لذت می بردند که بـوی

 بهشت آدمـ را از خود بی خود می کند . درد می کشیدند و هی داشت فاصله هاشان کمـ می شد با خدا  .

 

 پ.ن : +

  • خانومـ ِ میمـ

نظرات  (۴)

مکن ای صبح طلوع...
(+)
پاسخ:
ببینیمـ اگر عکسی در چنته داشتیمـ .
السلام علیک یا حسین ابن علی(ع)
ایام سوگواری ماه خونین محرم رو بر شما تسلیت عرض میکنم...
علی یار و یاورتون
  • واقعیت سوسک زده
  • فاصله هایشان کم می شد با خدا ...
    آنجا که گفتند اگر هزار بار بمیریم و زنده شویم دست از تو بر نمی داریم ...
    پاسخ:
    خدایشان رحمت کند ..
  • http://lilifradette.blogas.lt/
  • Thanks for finally writing about > 0215. بخند مرد
    ِ مومن .. بخند :: شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">