0168.
دلمـ می تپد بری روضه ی این روز های خانه ی عمّـه اینا . از همین روضه های کوچک خانگـی که
یک حاج آقایی دارد و یک عزاداری کوتاه و زیارت عاشورا .من را می برد به سال های دور .. به روز
های کودکـی ، به روضه های خونه ی آقاجـون ، به چای گرمـ روضـه ها ..
اصلا بچه باید وسط همین روضه های کوچک خانگـی بزرگ شود ، مزه ی خوبـی دارد ..
عمّـه می گفت "از امروز هرکس تو این خونه هرکاری بکنه اجرش با امامـ حسین (ع) " . اصلَ ش
دوست داشتمـ بگویمـ َ ش کار را شما کردی عمّـه که چـراغ این روضـه ها را روشن نگه داشتی .
همین همت شما بودکه ما را دوباره دور همـ جمع کرد برای روضــه امامـ حسین (ع) . اصلا همین
اشتیاق شما بود که توفیق داد توی مجلس امامـ پای سماور بنشینیمـ و برای مهمان ها چای داغ
حسینـی بریزیمـ ..
- ۹۲/۰۹/۰۴