0129.حضرت ِ استاد
قبل تر ها فقط از شما اسمـی بود ُ با آن آوای قشنگَ ش نسیمـ خنکـی .. می دانستمـ حاج آقا مجتبـی ای
هستند ُ بازاری هست ُ کلاس ِ اخلاقـی .. و آدمـ هایی که گویا پای ثابت کلاس های ِتان بودند ُ برایمـ شدیداً
آدمـ های دوست داشتنی و محتـرمـی ..
قبل تر ها می گفتمـ اگـر خــدا قسمت کند یک شب ِ قدری شاید بــازار ، شاید پای منبــر شما .. اما لـیاقت
نداشتمـ .. آنقَدَر که آخرش رسیدمـ .. آنجا که تشییع جنازه ِ تان بود .. دیر آمدمـ ..
بعدتر ها .. توی یکـی از شب های زیبای رمضان ، کتاب ِ "رساله دل" را خریدمـ و فردای َ ش شروع کردمـ ..
شروع کردمـ پای منبرتان نشستن ، شاگردی کردن .. منبرتان خیلی کشش دارد حضرتِ استاد حتی از پشت
کلمات کتاب ..
دعا کنید شاگردِ ثابت قدمـی باشمـ و تـوی زندگـی جـاری کنمـ همه ی درس های لطیف ِ تان را ..
- ۹۲/۰۵/۲۹