شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ

با چـراغ ِ تـو خـــانه روشـن مـی شود ..

شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ

با چـراغ ِ تـو خـــانه روشـن مـی شود ..

چو غنچه بر سرمـ از کوی او گذشت نسیمی

کــه پــرده بــر دل خونین بــه بــوی او بــدرمـ

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

0035

چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۱، ۰۸:۰۲ ب.ظ

روزی برای اجازه

انگشتش را بالا آورده بود ٬

اجازه ندادند .

انگشت دیگری به آن افزود

برای آزادی ..

  • خانومـ ِ میمـ

نظرات  (۹)

  • ۲۱ تیر ۹۱ ، ۲۰:۲۱
  • سپیده
    • جــالــب بــود... :)
  • ۲۱ تیر ۹۱ ، ۲۱:۰۹
  • ❀ نــازنیـــن
    • چه عنوان ِ جــالبی داری ..
  • ۲۱ تیر ۹۱ ، ۲۱:۳۴
  • ❀ نــازنیـــن
    • اگه دوست ِ همیشگی باشیمـ میدمـ
  • ۲۱ تیر ۹۱ ، ۲۲:۱۰
  • بی رنگی...
    • هیهات..
    پاسخ:
    ...
  • ۲۱ تیر ۹۱ ، ۲۳:۰۰
  • مریـم
    • بـرای آزادی ..

    + قـابلتُ نـداره گلمـ تخوای بـرات بـزارمـ فونتمـُ ؟

    +عاشقتمـ
  • ۲۲ تیر ۹۱ ، ۰۰:۱۵
  • ساجده(رها..)
    • ممنونم هوا ! گرم که میشوی تازه می فهمم لذت حجاب را ! لذت بندگی را ! ..می فهمم که چند درجه حرارت ، چقدر پخته ترم میکند .....!

    گمونم زیاد ربطی نداشت دقیقا به آزادی و اعتراض و اینا ! ولی کلا یادش افتادم یهو الان .. !
    عکسه ناااااااازه خیلی .. !
    پاسخ:
    .. عکسه آره .. میشینمـ هی قربون صدقه اش میرمـ ..
  • ۲۲ تیر ۹۱ ، ۰۱:۲۴
  • دیار ِ یار
    • چشم ِ چپ َ م ...رگ ش گرفته...چرا یعنی؟

    راستی...عاالی بود.../.
    پاسخ:
    چشمـ ِ چپ؟! بذار از خانومـ دکترای تجربیمون می پرسمـ!
  • ۲۲ تیر ۹۱ ، ۱۴:۲۴
  • مرمر
    • اوهوم .....
  • ۲۲ تیر ۹۱ ، ۱۸:۴۴
  • ×گــُــ :) ــل×
    • سلـام..
    عکسه خیــلی ناز است..خیلی..
    و جمله هه خیلی تکان دهنده و اینا..واقعنی دارم تو ذهنم هضمش میکنم..

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم