شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ

با چـراغ ِ تـو خـــانه روشـن مـی شود ..

شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ

با چـراغ ِ تـو خـــانه روشـن مـی شود ..

208. آن آقاهه در نشر افق

پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۲ ب.ظ

 صبح های خانگی عبارتند از صبح هایی که راحت می توانید تا ساعت 9 صبح بخوابید ، بعد با خیال آرامـ

 صبحانه ی دسته جمعی میـل کنید و ذوق آمدن بابا زیر پوستتان باشد . بعد از ظهرش بـی هـوا دلتـان

 انقلاب گردی بخواهد و  به خیابـان بزنید .. نشــر افــق و کتـاب های اسرار آمیـزَش را زیــر و رو کنیــد و

 لیست کتابهایتان را بلند بالاتر و به هـوای نفس ِتان یادآوری کنید که فعلا کتاب های نخوانده ات را تمامـ

 کن . و هـی زیر لب غـر بزنید که چرا من دلمـ نخواهد جای آن آقاهـه ی پشت صندوق باشمـ که صدای

 خیلی متینـی دارد و در حـال خواندن همان کتــابی ست که مـن گذاشته امـ در نوبت مطالعه ؟! و اصلا

 چرا من نباید جای او باشمـ؟!

 بعد همـ یک سَری به فروشگاه افــق بزنید و طبق اصول نویسنده وبلاگ سرپنجـه های روح یک معمــار

 باشی _ کهالان دیگر وبلاگش تعطیل شده_ تمامـ پول توی جیبتان را بدهید ، پیکسل ُ راپید ُ ماژیک و از

 این دست خنزر پنزرهای معماری بخرید .

 این صبح های خانگی روز های خوبی هستند ،فقط ممکن است شب َش دلتان بخواهد خواب ببینید که

 جای همان آقاهـه توی نشر افـق نشسته اید و کتاب می خوانید ُدر ماگ گل گلی ِتان چای می نوشید .

  • خانومـ ِ میمـ

نظرات  (۸)

:))
نشر افق دانشگاه پاییز :|
دوشنبه بعد از کلاس  رفتم دیدم دکورش کن فیکونه:دی
اوه اوه کتاب نگو نگو که دلم خونه :|
همیشه هم تو کلاس ها به خاطر کتابای خونده نشده ترور شخصیتی میشم :|
ولی خب حسش نیس الان...
اصلن باید یکی بیاد بزنه تو سرم و بهم یاد آوری کنه که رشتم چیه :))

دعا کن سر عقل بیام:دی
پاسخ:

عه! کلا خیلی تو کار دکور عوض کردنن :)

دخترمـ کتاب بخون !

مگه رشته ت چیه ؟!

منم میخوام..
:)
پاسخ:

بیا دوتایی بریمـ آقاهه رو بکشیمـ .

بعد خودمون بریمـ بشینیمـ جاش ، هی بخونیمـ و بنویسیمـ :)

ادبیات نمایشی :|
پاسخ:
ای جااااان! چقده خوووب و عاالی و هیجان دار .. خوش به حالت :)
  • واقعیت سوسک زده
  • همان ماگ گل گلی تان که عکسش توی اینستاگرام توی چمدان بود ؟
    پاسخ:

    خودشه :)

    شما عمـ اینستا هستین؟!

  • واقعیت سوسک زده
  • نه نیستم ...
  • بے بازگشتــــ ...
  • لبخند حسِ من بود بعد خوندن این پست :-)
    صبح های خانگی اتا مستدام... 
    پاسخ:

    لبخندتو برمـ :)

    آخ آخ مریمـ ..

    با این همه شلوغ پلوغی که دور خودمـ درست کردمـااا این صبحا بیشتر دوست داشتنی می شن .

  • خانم چادری
  • اینطور که شما توصیف کردی، من که حس کتابم نیست، دلم خواست همون کتابی رو که دست اقاهه بود بخونم.
    پاسخ:
    :)
    وااااااااااااااااای یکی از ارزوهام اینه که تو یه کتاب فروشی بزرگ و دنج  وگوشه یه خیابون اروم کار کنم..یه کتاب فروشی با کلی نیمکت و صندلی چوبی که وقتی ادما روش میشینن یا بلند مبشن قریچ قریچ چوبش بلند بشه..اونوقت توی منو هم کلی دمنوش و چایی سنتی بذاریم تا با عطر چایی غرق کتاباشون یشن

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">